همین سه روز پیش بود که حسین امیرعبدالهیان، وزیرخارجه ایران روایتی جدید و سوال برانگیز درباره مرگ مهسا امینی مطرح کرد و از جمله گفت: «بدانید! ۱۵ دقیقه بعد از ورود مهسا امینی به بیمارستان کسری، دو عنصر امنیتی در بیمارستان مستقر می شوند و هدایت از همان لحظه شروع می شود.» او در سخنانی که در دیدار با ایرانیان مقیم ارمنستان داشت، بر این نکته تاکید میکرد که در مرگ مهسا امینی چیز غیرطبیعی وجود نداشته.
حالا اما حسین طائب، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران حرف کاملا متفاوتی زده و گفته که «یک حادثهای روی داد و تا امروز هم دستگاههای اطلاعاتی به پاسخ دقیق نرسیدند و تا امروز بر اساس حادثه قضاوت میکنیم؛ البته این سابقه را هم داشتیم که چنین وقایعی حادثه نبوده و بلکه طراحی بوده است.»
اولین موضوع درباره این دو اظهارنظر، تناقض فاحش بین آنهاست. آیا پذیرفته است که دو مقام، یکی در جایگاه وزارت خارجه و دیگری مشاور فرمانده کل سپاه که تا همین چندی قبل رئیس یک دستگاه مهم اطلاعاتی کشور بوده چنین متناقض و متضاد درباره یک موضوع واحد حرف بزنند؟ الان افکار عمومی باید کدام روایت را بپذیرد؟
اگر افکار عمومی بپرسند که دلیل تفاوت و تناقض فاحش این دو روایت در چیست، چه جوابی در کار خواهد بود؟ آن هم در شرایطی که در خوشبینانهترین حالت یکی از این دو نفر روایتی کذب را مطرح کردهاند.
تازه در این میان گزارش پزشکی قانونی هم هست. الان ایا آقای طائب با «طراحی» دانستن مرگ مهسا امینی گزارش پزشکی قانونی را رد کرده است؟ چون به هر حال در این گزارش تاکید شده که مرگ مهسا امینی دلایل «غیر طبیعی» نداشته.
از یاد نبریم که تا کنون بخش عمده مقامات مسئول تاکید داشته و دارند که مرگ مهسا امینی دلایل غیرعادی نداشته و تنها یک اتفاق در یکی از مراکز مربوط به پلیس بوده.
اما سوالات در این رابطه هنوز بیشتر از این هم هستند. اگر سخنان حسین طائب درباره «طراحی» بودن مرگ مهسا امینی توسط دشمنان خارجی را بپذیریم اتفاقا اصل سوالات و ابهامات آغاز میشوند. چون پذیرش چنین چیزی معنایش آن است که حداقل در میان تعدادی از ماموران انتظامی گشت ارشاد «نفوذ» صورت گرفته و آنها در «طراحی» مد نظر حسین طائب مشغول بازی به نفع «دشمن» بودهاند.
آیا آقای طائب در این باره توضیحی دارد؟ آیا از کسی که سالها رئیس یک نهاد مهم امنیتی بوده، نداشتن فکت و توضیح درباره این تناقضات پذیرفتنی است؟
آیا میشود مرگ یک دختر جوان که در بازداشت پلیس است را «طراحی» دانست ولی معتقد نبود که نفوذی در پلیس صورت گرفته است؟ اگر مرگ «طراحی» شده مهسا امینی در بازداشت پلیس با هدایت خارجی انجام شده، این خارجیها چگونه بدون در اختیار گرفتن برخی ماموران انتظامی اقدام به این کار کردهاند؟
این دست روایتهای پر تناقض رسمی در روزهای اخیر درباره اتفاقات رخ داده در کشور بیش از هر چیز دیگری در حال فرسایش اعتماد و سرمایه عمومی است. نمونه دیگر این تناقضها درگیریهای روز دوم آبان در محدوده هنرستان دختران صدر تهران در خیابان کارون بود.
وزارت آموزش و پرورش این اتفاق را به درگیری اولیاء چند نفر از دانش آموزان با مسئولان مدرسه بر سر ورود موبایل به مدرسه نسبت داد و همزمان پلیس در اطلاعیهای گفت که حادثه ناشی از «درگیری میان تعدادی از اراذل و اوباش» بوده است. در پی چنین توضیحات متناقضی چطور باید به زنده ماند اعتماد عمومی امید داشت؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟